سندس در جست و جوی حقیقت

*اَللّهُم اجْعَلْ فی قَلبی نَوراً وَ بَصَراً وَ فَهماً و عِلماً*

بسم الله الرحمن الرحیم 

آدم باید پای حرف‌اش بماند. باید بداند حرفی که میزند برایش مسئولیت می‌آورد. یک حرفی در گلویم هست که می‌خواهم بنویسمش اما این تعهد و پای آن ماندن، نگرانم میکند. از طرفی با گفتنش می‌خواهم خودم را متعهد به تلاش برای تحققش کنم.

می‌نویسم و برای تحققش تلاش میکنم، نتیجه را به خدای بزرگ و مهربان می‌سپارم. مطمئنم آنچه خیر و صلاحم هست را برایم مقدر می‌کند. ازش می‌خواهم آنچه خواسته دلم است، خیر و صلاحم نیز باشد.

ماجرا از اینجاست که امشب دفترچه انتخاب رشته آزمونی که برایش درس می‌خوانم را نگاه کردم. رشته‌ای که قبولی در آن هدفم هست، در کل ایران 11 نفر پذیرش دارد.  لحظه‌ای تمام وجودم را ناامیدی فراگرفت و الهامی درونم گفت مطمئنی هنوز میخوای تلاش کنی؟! :((( انتخابت درسته؟! 

نمی‌خواهم کم بیاورم. دوست ندارم توانایی‌هایم را دست کم بگیرم. می‌خواهم ناامیدی را از خودم دور کنم و انقدر تلاش کنم تا جزء ده نفر اول قبولی در این رشته شوم. 

نمی‌دانم در وضعیتی که بسیاری از رقبایم هزینه های میلیونی برای کلاس‌ها و آزمون‌های آزمایشی خرج میکنند و من تنها در حد چند ده هزارتومن برای یکی دو منبع درسی، هزینه کرده‌ام و زمان محدودی که در روز برای مطالعه دارم، چقدر تحقق این خواسته و به ثمر رسیدن تلاشم وجود دارد!؟ 

خدایا! کمکم کن.

 

نوشته شده در یکشنبه بیست و هشتم دی ۱۳۹۹ساعت توسط سندس|

بسم الله الرحمن الرحیم

دختری که از نوجوانی، مواظبت میکند با نامحرم زیاد صحبت نکند و صمیمی نشود، در مقابل نامحرم بلند نمی‌خندد، کافی است وارد محیط و فضایی شود که با نامحرم صمیمی شود. پیش خودش میگوید: «چیزی نشد که؟» و کم کم برایش عادی میشود...

پسری که از نگاهش مراقبت می‌کند، تصاویر زنان بازیگر و خواننده خارجی را نمی‌بیند، فیلم‌های بدون سانسور نگاه نمی‌کند، اگر به فراخور کارش یا کلاس زبان یا کلیپ‌های فضای مجازی مدام در ارتباط با نامحرم و گفتگو با آنها باشد و فیلمهای مختلف ببیند، دیدن این تصاویر برایش عادی می‌شود. حتی ذائقه اش در انتخاب همسر هم می‌تواند تغییر کند. 

زن و شوهری که در دوران عقد مراقب اند دل یکدیگر را نشکنند، با وسواس به هم پیام میفرستند و چندین و چندبار جملات پیامشان را میخوانند که یک وقت همسرشان را دلخور نکنند، با احتیاط درخواستهایشان را به هم می‌گویند، با محبت یکدیگر را صدا می‌زنند، کافی است زن و شوهرهایی را ببینند که بی پروا با هم صحبت میکنند و نتوانند در رابطه‌شان مرز صمیمی شدن و بااحترام بودن را تشخیص دهند، آن‌وقت برای صمیمی شدن اولین  «تو حالیت نیست..» یا  «نفهم..» را که بهم بگویند و ببینند اتفاقی نیافتاد.. کم کم برایشان عادی می‌شود که به یکدیگر بی‌احترامی کنند... 

پدر و مادری که مدام در عصبانیت از فرزند تازه به بلوغ رسیده شان، از الفاظ زشت و جملات سرزنش آمیز و حتی کتک استفاده کنند، دیگر برایشان عادی میشود که حتی به فرزندشان فحشهای رکیک بدهند...

این روزها وزیر بهداشت به مردم هشدار می‌دهد که به خاطر کاهش آمار مبتلایان و قربانیان کرونا، دچار عادی انگاری نشوند. وگرنه دقیقه نود گل می‌خوریم و میبازیم.

فقط برای کرونا نیست که عادی انگاری، بیچاره مان خواهد کرد، در هر عرصه ای از زندگی، هرچی عادی شود، انسان را وارد مسیر سقوط و بیچاره شدن می‌کند.

باید مراقب باشیم شکستن ارزشها و کوچک و حقیر شدن عقاید و اصولمان، عادی نشود...

نوشته شده در پنجشنبه هجدهم دی ۱۳۹۹ساعت توسط سندس|


آخرين مطالب
» ...
» اعتراف و توبه
» پر از سؤال
» دام برای خودم سوخت
» اعتماد به نفس
» از غصه هایم
» محله، وطن، غزه...
» وبلاگ خوانی
» تِم ماه رمضان ١۴٠٢
» یک روز در اینستاگرام

Design By : Pichak